|
حضرت عسگری تقریباً تمام عمر را یا در زندان و یا در تبعید به سر برد. دو سه ساله بود که با حضرت هادی(ع) به تبعیدگاه آمد و مدت بیست سال همراه با آن حضرت یا زندان و یا تبعید بود و بعد تا شهادت خود آن حضرت هم که تقریباً شش سال بود یا در زندان و یا در تبعید با مراقبت شدید قرار داشت. از این جهت، اصحاب نمیتوانستند خدمت ایشان برسند و مجبور بودند که مسایل خود را در میانه راه از ایشان سؤال کنند.مطلبی که مایه تأسف است، این است که حضرت عسکری با چندین خلیفه زندگی کرد و از همه آنها مصیبت دید: معتصم، واثق، متوکل، منتصر، مستعین، معتز، مهتدی و معتمد. مدت شش سال امامت را با سه خلیفه معتز، مهتدی و معتمد بود. هم? آنان از آن حضرت کرامتها دیدند؛ ولی نه تنها به امامت او معتقد بودند، بلکه آن بزرگوار را مورد آزار قرار دادند. حضرت عسکری در آن مدت شش سال یا در زندان بود و یا در تحت مراقبت بود. زندانبان معتمد میگوید: چون به من امر شده بود که شدت عمل به خرج بدهم، از این جهت دو نفر را که مشهور به قساوت و رذالت بودند بر زندان امام عسکری گماردم. طولی نکشید که آن دو نفر افرادی شایسته شدند؛ اهل نماز و روز? مستحبی؛ اهل تهجد؛ اهل وقار و سکینت؛ اهل خیر و وفا. چون از آنها پرسیدم که چرا به حسن بن علی سخت نمیگیرید؟ گفتند: در حق او چه بگوییم، کسی که همیشه مشغول به عبادت خداوند است. روزها روزه میگیرد، شبها تا به صبح به عبادت است؛ کم حرف و پر وقار است؛ ابهت او چنان است که چون به ما نگاه میکند، لرزه به اندام ما میافتد!
عبادت امام حسن عسگری علیه السلام
روزی تنی چند از بنی عباس نزد والی سامرا رفتند و به او دستور دادند و بر امام حسن عسکری علیه السلام که در زندان بود، سخت بگیرد. او نیز دو تن از بدترین اشخاص را برای زندان بانی حضرت گمارد. پس از چندی فهمید آن دو اهل نماز و روزه شده اند و در عبادت به مقام والایی رسیده اند. از این رو، آن دو نفر را احضار کرد و پرسید: چرا شما پیرو امام حسن عسکری علیه السلام شده اید؟ آن دو که عظمت روح و کرامت بی کران امام تحت تأثیرشان قرار داده بود، پاسخ دادند: «زیرا او مردی است که روزها روزه می گیرد و شب ها تا صبح به عبادت خدای می پردازد».
زمینه سازی غیبت حضرت مهدی عجلاللهفرجه
اول. خبر دادن از غیبت
از جمله اقدامات مهم امام حسن عسگری علیه السلام ، در زمینه سازی غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ، طرح پیشاپیش مسألة غیبت بود. ایشان در موارد متعددی، غیبت فرزندشان را ـ که جانشین پس از خودشان محسوب میشد ـ خبر دادند و اینگونه مردم و جامعه را برای پذیرش غیبت آماده کردند.
موسوی بغدادی نقل میکند: از امام حسن عسگری علیه السلام ، شنیدم که میفرمود: «گویا شما را میبینم که پس از من درباره جانشینم اختلاف میکنید. آگاه باشید که هر کس به ائمة بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ، اقرار کند، اما منکر فرزندم شود؛ مانند کسی است که به همه انبیای الهی و رسولانش اقرار داشته باشد، اما نبوت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ، را انکار کند؛ زیرا اطاعت از آخرین نفر ما، مانند اطاعت از اولین ماست و منکر آخرین نفر ما مانند منکر اولین ماست. آگاه باشید که برای فرزندم، غیبتی است که مردم در آن شک میکنند؛ مگر کسی که خدای تعالی وی را حفظ فرماید»
دوم. ارتباط حداقلی با شیعیان
امام عسگری علیه السلام ، برای مهیا نمودن ذهنیت مردم و خصوصاً شیعه، درباره امر غیبت، شیوه نهان سازی خود را بیش از آنچه در زندگی امام هادی علیه السلام ، مورد توجه بود، به کار گرفت. از این رو، ایشان به جز ایامی که به دستور معتمد، برای دیدار وی از خانه بیرون میرفت و یا به جهت مصالحی که در نظر داشت، به کسی اجازه ملاقات میداد، یا خود، شخصاً به دیدار آنها میرفت، دیدار و ملاقات دیگری با مردم نداشت. به گفته مسعودی، امام حتی برای شیعیان خود ظاهر نمیشد و از پشت پرده، با آنان سخن میگفت
سوم. تقویت سازمان وکالت
بدون تردید، یکی از وجوه روی آوری ائمه علیهم السلام ، به تشکیل این نهاد، آماده سازی شیعیان برای پذیرش وضعیت جدید در عصر غیبت بود؛ با توجه به همین حقیقت بود که هرچه شیعه به عصر غیبت نزدیکتر میشد، راه ارتباط مستقیم او با امام نیز محدودتر میگشت و در مقابل، نهاد وکالت نیز تقویت میشد؛ تا حدی که در زمان امامین عسگریین (علیهما السلام) غالب ارتباطات شیعه با این دو امام بزرگوار، از راه مکاتبه و یا وکلا و نمایندگان، صورت میگرفت. از این رو، میتوان گفت که حداقل در عصر دو امام هادی و عسگری(علیهما السلام)، تقویت نهاد وکالت به خاطر تمهید و زمینه چینی برای ورود شیعه به عصر غیبت بوده است
وکلا ـ به عنوان رابطین امام در شهرهای مختلف ـ به پرسشهای شرعی، کلامی و اعتقادی مردم پاسخ میدادند مکاتبات و نامهها را به محضر امام میرساندند و پاسخهای شفاهی را دریافت میکردند.
این مطلب از نامهای که آن حضرت به «احمد بن اسحاق اشعری» نوشت و در آن، نمایندة مورد اعتماد و امین خود، «عثمان بن سعید عمری» را مورد تأیید و حمایت قرار داد، بر میآید؛ امام عسگری علیه السلام ، در آن نامه فرمود: « ابوعمر، ثقه، امین و مورد اعتماد امام قبلی بوده و در زندگی و پس از مرگ من نیز مورد اعتماد من است، سخنش را بشنو و از او اطاعت کن؛ زیرا او مورد اعتماد و امین است»
روز رهای از حصار معتمدها
معتمد عباسى که همواره از محبوبیت و نفوذ معنوى امام در جامعه نگران بود، چون دید توجه مردم به امام روز بروز بیشتر مىشود و زندان و اختناق و مراقبت تأثیر معکوس دارد، سرانجام به همان شیوه مزورانه دیرینه متوسل شد و امام را پنهانى مسموم ساخت.چون حضرت شهید شد، در سامره قیامتی بر پا گردید. از خلیفه تا بازاری، همه و همه در تشییع جنازه حاضر شدند. موقع نماز، ابوعیسی قضات و اشراف را جمع کرد و گفت: ببینید که حضرت عسکری به مرگ خدایی از دنیا رفته است،و بدین وسیله قتل را مخفی و شهادت آن بزرگوار را مثل خلافتش سرپوش گذاردند. لَعَنَهُمُ اللّهُ اَجْمَعِینَ.
جملهای که امام صادق فرمود، اینجا مصداق پیدا میکند. اگر تجمع مردم نبود، بنیامیه و بنیعباس ظالم و استثمارگر نمیتوانستند حق اهل بیت ـ حق مظلوم، حق مستضعف ـ را پایمال کنند.
غلام حضرت میگوید: «اول اذان صبح روز جمعه هشتم ربیعالثانی سال 260 هجری، حضرت عسکری شهید شد. در آن وقت کسی جز من و مادر حضرت بَقِیَّة اللّهِ عَجَّلَ اللّهُ تَعالی فَرَجَهُ الشَّریف و خود حضرت حجت خدمت آن حضرت نبودند. حضرت عسکری آقازاده خود را خواست و امر کرد که آن حضرت را وضوء دهد. او دستمالی در دامن امام عسکری پهن کرد و حضرت را وضوء داد و نماز صبح را به جا آورد و از این دنیا به عالم قدس سفر نمود: وَالسَّلاَمُ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَیَوْمَ اسْتُشْهِدَ وَیَومَ یُبْعَثُ حَیّاً.
امام مهدی (عج) ؛ اخرین ذخیره الهی
با شهادت امام حسن عسکری (ع) تلاشهای مذبوحانه جعفر کذاب ، برادر آن حضرت ابعاد تازه ای به خود گرفت. او ادعای امامت امت اسلامی داشت و برای رسیدن به این هدف ، از هیچ کوششی فروگذار نکرد. جعفر برای دستیابی به این مقام ، حاضر شد تا سالانه مبلغ 20هزار دینار به یکی از موالیان دربار عباسی پرداخت کند تا امامت امت را به او واگذار کنند. او برای فریب شیعیان و جلب نظر آنان ، بر سر جنازه حضرت عسکری (ع) حاضر شد تا بر آن حضرت نماز بخواند. وقتی جعفر کذاب آماده تکبیر شد ، ناگاه کودکی گندمگون و سیاه موی بیرون آمد و لباس جعفر را گرفت و او را کنار کشید و گفت : «عمو ، کنار برو ، من باید بر پدرم نماز بخوانم». جعفر با چهره ای دگرگون ، کنار رفت و امام زمان (ع) بر پدر خود نماز خواند. پس از اقامه نماز ، حضرت عسکری (ع) را در کنار قبر پدرش امام صادق (ع) دفن کردند.منابع : کتاب منتهی الآمال ؛ شیخ عباس قمی
کتاب زندگینامه 14 معصوم ؛ آیت اله مظاهری
کتاب زندگینامه امام حسن عسگری ؛ مرکز پژوهش های دانشگاه آزاد اسلامی
http://www.almazaheri.com/farsi
http://www.tebyan.net/
http://rasekhoon.net
http://www.hawzah.net
http://aemeathar.ir
آجرک الله یا صاحب الزمان
بر شما و محبان آن حضرت تسلیت باد
التماس دعای فرج
سلام
ممنون از حضورتون
بر شما هم تسلیت باد
التماس دعا